۱۲ فوريه، سالگرد تولد زيستشناس شهير بريتانيايي، چارلز داروين است؛ يكي از مهمترين دانشمندان جهان كه ۲۰۹ سال قبل در انگلستان متولد شد.
براي بسياري از ما نام چارلز داروين مترادف نظريه فرگشت و انتخاب طبيعي است. اما حتي قبل از انتشار كتاب مشهورش خاستگاه گونهها (Origin of Species) در سال ۱۸۵۹، او با كتاب محبوب خود در مورد سفر بيگل در محافل علمي بهخوبي شناختهشده بود و مورد احترام و ستايش دانشمندان در زمينهي زمينشناسي و زيستشناسي قرار داشت. اما خاستگاه گونهها علاوه بر اينكه اوج دوران حرفهاي داروين بهعنوان يك دانشمند محسوب ميشود، حاوي برخي از مهمترين نظريات داروين در مورد تنوع گونهها، وراثت انسان و تكامل احساسات است.
در ادامه به مناسبت ۲۰۹مين سالگرد چارلز داروين، ۱۳ حقيقت جالب در مورد مشهورترين زيستشناس تاريخ را بخوانيد:
۱. چارلز داروين و آبراهام لينكلن هر دو در يك روز متولد شدند: ۱۲ فوريه ۱۸۰۹
داروين دانشآموز خوبي نبود و پدر او اميد چنداني به آيندهاش نداشت. پدر داروين همواره به او ميگفت جز به تيراندازي، سگها و موشها به چيز ديگري اهميت نميدهد و مايهي سرافكندگي خودش و خانوادهاش است.
۲. داروين قصد داشت پزشك شود، اما از خون ميترسيد
داروين در سال ۱۸۲۵ براي كارآموزي در كنار پدرش وارد دانشگاه ادينبورگ شد و اميدوار بود كه همچون او يك پزشك شود؛ اما بهزودي تحصيل در رشتهي پزشكي را كنار گذاشت. در واقع دليل اين تصميم داروين، ترس او از خون بود كه در يكي از جراحيها متوجه آن شد. بنابراين تصميم گرفت به جاي آن در رشتهي الهيات تحصيل كند و تبديل به كشيش روستا شود؛ چيزي كه متناسب با علاقهي او بهعنوان يك طبيعتگراي مادرزاد بود.
۳. سفر پنجسالهي داروين با كشتي بيگل، امكان مطرح كردن نظريهي فرگشت و انتخاب طبيعي را به او داد
چارلز داروين در سال ۱۸۳۱، سفر پنج سالهاي با كشتي مشهور اچاماس بيگل انجام داد، اين سفر به نواحي دوردست از جمله آمريكاي جنوبي و جزاير گالاپاگوس، به او امكان ابداع نظريهي مشهور فرگشت و انتخاب طبيعي را داد. ناخداي كشتي، شخصي به نام رابرت فيتزرو بود. او كه قصد داشت سفر تحقيقاتي را در آمريكاي جنوبي انجام دهد، از تنها رفتن به سفر ميترسيد (موضوعي كه موجب خودكشي ناخداي قبلي شده بود) و به دنبال شخصي بود كه حاضر باشد در اين سفر طولاني او را همراهي كند. ناخدا فيتزرو از معاون خود خواست يك فرد تحصيلكرده و علمي را براي او پيدا كند. به اين ترتيب بود كه استادان دانشگاه كمبريج، چارلز داروين ۲۲ ساله را براي سفر به فيتزرو توصيه كردند.
۴. داروين هر نوع حيواني را ميخورد
داروين معدهاي عجيب براي خوردن غذاهاي ناشناخته داشت. داروين در طول زمان حضور در دانشگاه كمبريج در يك گروه آشپزي به نام باشگاه گلوتون عضو بود كه اعضاي آن هر هفته براي در ديدارهاي خود غذاهاي عجيب و ناشناختهاي ميخوردند. غذاهاي عجيب اعضاي باشگاه گلوتون، فقط محدود به چاي و كيك نبود؛ بلكه اعضاي اين گروه، هر نوع حيواني از پرندگان وحشي تا انواع جوندگان را ميخوردند.
هنگامي كه داروين عازم سفر با كشتي بيگل شد، دوباره به كاوشهاي خود در مورد غذاهاي ناشناخته علاقهمند شد. او در طول سفر خود يك آرماديلو را خورد كه به نظرش، خوشمزه و طعمي شبيه به اردك داشت. داروين همچنين جونده كوچك شكلاتيرنگي را خورد كه به گفتهي خودش، بهترين گوشتي بود كه تا به حال خورده است. داروين حتي يك گونهي جديد جانوري هم را در وعدههاي غذايياش جاي داده بود كه بعدها به افتخار او نامگذاري شد: ريا داروين (Rhea Darwinii).
۵. او با دختر خاله خود، اِما وجوود ازدواج كرد
داروين يك مرد منطقي بود و زماني با موضوع ازدواج خانوادگي هيچ مشكلي نداشت. داروين در نامههاي خود، ليستي از دلايل مخالف و موافق ازدواج با بزرگترين دخترخالهاش اما وجوود جمع كرده بود. او بهسرعت تشكيل خانواده داد و به همراه اما صاحب ۱۰ فرزند شد. چندين فرزندان داروين در كودكي جان سپردند. شايد اين موضوع در مورد مردي كه اهميت ژنتيك در انتخاب طبيعي را ميدانست، حيرتانگيز باشد؛ اما داروين تنها دانشمند بزرگي نيست كه با دختر خاله خود ازدواج كرد، بلكه اينشتين هم با دخترخاله خود ازدواج كرده است.
۶. داروين از بيماريهاي مزمن رنج ميبرد
داروين پس از بازگشت از سفر طولاني خود، علائمي از خستگي، اگزما و تهوع، سردرد و تپش قلب نشان داد كه تا پايان عمر به همراهش بودند. برخي از پژوهشگران گمان ميكنند كه داروين در طول سفرهاي خود ممكن است به بيماري انگلي شاگاس مبتلا شده باشد كه در نهايت منجر به نارسايي قلبي ميشود؛ عارضهاي كه موجب مرگ داروين هم شد.
۷. داروين قصد داشت جزيرهاي كوچك را به يك انگلستان كوچك تبديل كند
داروين مدت كوتاهي پس از بازگشت به انگلستان، به همراه دوست نزديكش جان هوكر، يك طرح ساده براي تبديل يك جزيرهاي خشك و بي آب و علف به يك انگلستان كوچك را اجرا كرد. داروين و هوكر با كمك نيروي دريايي پادشاهي بريتانيا، گونههاي مختلف گياهي از سراسر جهان را در جزيره اسنشن كاشتند. اين طرح از سال ۱۸۵۰ شروع شد و هرساله به آن گونههاي جديدي افزوده ميشد. در اواخر دههي ۱۸۷۰، مرتفعترين قله جزيره پس از كاشت اكاليپتوس، كاج نورفولك، بامبو و موز كاملا سبز شده بود؛ گياهاني كه معمولا در كنار يكديگر ديده نميشوند و براي اولين بار در جزيره اسنشن با يكديگر ديده شدند. اين گياهان همچنين قادر به گرفتن آب تازه از هوا بودند و مشكل آب در جزيره را حل ميكردند. درحاليكه پديد آمدن اكوسيستمها معمولا ميليونها سال طول ميكشد، اكوسيستم مصنوعي داروين و هوكر تنها در طي چند دهه شكوفا شد.
پروژه داروين در جزيره اسنشن، يكي از معدود نمونههاي واقعي زمينيسازي است كه تاكنون انجام گرفته. ديويد ويلكينسون، اقليمشناس بريتانيايي ميگويد ناسا ميتواند براي زميني سازي مريخ، از داروين ياد بگيرد.
۸. داروين مخالف سرسخت بردهداري بود
داروين از زمان سفرهاي خود به آمريكاي جنوبي كه شاهد خريد و فروش بردگان آفريقايي بود، به يكي از مخالفان بردهداري تبديل شد. گرچه نام او در عبارت «داروينيسم اجتماعي» به كار رفته است، اما خود داروين هرگز مشوق آزادي مطلق اقتصادي، جنگ و نژادپرستي نبود و اغلب مخالفت شديد خود با بردهداري را ابراز ميكرد.
۹. پژوهشهاي روانشناسي داروين
داروين در طول سفر مشهور خود با كشتي بيگل، با فرهنگها و مردمان مختلفي از سراسر جهان برخورد كرد. با وجود مسئلهي زبان كه مانع از برقراري ارتباط با مردم محلي ميشد، او اشاره كرده است كه به نظر نميرسد احساسات مردم (همچون شادي، غم و اندوه، ترس و خشم) در فرهنگهاي مختلف متفاوت باشند. اين آغاز پژوهشهاي حرفهاي كمتر شناختهشده چارلز داروين در حوزهي روانشناسي بود و در نهايت موجب پديد آمدن مفهومي شد كه امروزه به نام «احساسات جهاني» شناخته ميشود. او با بسياري از دانشمندان براي مطالعه اين پديده ارتباط داشت؛ از جمله پزشك فرانسوي به نام گيوم بنيامين اماند دوشن. دوشن آزمايشهاي معروفي را با وارد كردن شوك الكتريكي به داوطلبان خود انجام داد. او پس از بررسي عضلات صورت، دريافت كه تمامي ژستهاي انساني ۶۰ نوع احساس را بروز ميدهند.
۱۰. داروين براي چاپ كتاب مشهور خود در مورد فرگشت بيش از ۲۰ سال منتظر ماند
سفر پنجسالهي داروين در سراسر جهان به همراه كشتي بيگل كه در سال ۱۸۳۶ به پايان رسيد، منبع ارزشمندي براي پژوهشهاي او براي توسعه نظريه فرگشت و انتخاب طبيعي بود. داروين كه نگران پذيرش عمومي و كليسا در مورد نظريه فوقالعاده راديكالش بود، نظريه مشهور خود را تا سال ۱۸۵۹ منتشر نكرد. او در اين زمان با طبيعيداني به نام آلفرد راسل والاس در ارتباط بود كه ميخواست نظريهاي مشابه داروين را در محافل علمي منتشر كند. بنابراين داروين تصميم گرفت سرانجام اثر مشهور خود را مطرح كند و به اين ترتيب، سال بعد، داروين كتاب خاستگاه گونهها را منتشر كرد.
۱۱. داروين مبدع عبارت بقاي اصلح نيست
گرچه در نظريهي انتخاب طبيعي داروين همواره عبارت «بقاي اصلح» به كار ميرود؛ اما اين عبارت در ابتدا توسط هربرت اسپنسر فيلسوف انگليسي مطرح شد. او در رسالات زيستشناسي خود، در سال ۱۸۶۴ براي به هم مرتبط كردن نظريههاي اقتصادي و جامعهشناختي با مفاهيم زيستشناسي دارويني از اين عبارت استفاده كرد.
داروين براي اولين بار اين عبارت را در چاپ پنجم خاستگاه گونهها كه در سال ۱۸۶۹ منتشر شد، به كار برد. او در اين مورد نوشت:
اصطلاحي كه اغلب توسط آقاي هربرت اسپنسر به كار برده ميشود، دقيقتر و به همان اندازه مناسبتر از انتخاب طبيعي است.
۱۲. داروين در كليساي وستمينستر دفن شده است
پس از مرگ داروين در ۱۹ آوريل ۱۸۸۲، خانوادهاش قصد داشتند او را در دهكدهاي كه او ۴۰ سال آخر زندگي خود را در آنجا سپري كرده بود، دفن كنند. اما با وجود اين، دوستان و همكاران داروين كمپيني تشكيل دادند تا مجوز به خاك سپردن او در كليساي وستمينستر لندن را به دست آورند. پس از آنكه روزنامهها و عموم مردم هم به اين كمپين پيوستند، رئيس كليساي وستمينستر پذيرفت. به اين ترتيب يك هفته پس از مرگ داروين، او در نهايت احترام در نزديكي دانشمندان بزرگي همچون جان هرشل و آيزاك نيوتن به خاك سپرده شد.
عشق به تمام موجودات زنده شرافتمندانهترين ويژگي انساني است.
- چهارشنبه ۲۵ بهمن ۹۶ ۱۳:۵۱
- ۱۰۷ بازديد
- ۰ نظر